به زن تراجنسیتی گوش فرا می دهم و ذهنم شروع می کند به خروشیدن.

مدام به این فکر می کنم که اگر یک کودک تراجنسیتی داشتم چه می کردم؟او را از چشم های کنجکاو پنهان می کردم؟ او را از چشمان خانواده شوهرم مخفی می کردم؟ یا از چشمان خانواده ام که ممکن بود به من می گفتند او را به جای دیگر بفرستم؟ایا بگذارم فرزندم عدم ابراز احساساتم را شرم تلقی کند، و باعث شود او از خودش متنفر شود؟ اگر مجبور شوم او را نزد دکتر ببرم چه کنم؟

بیمار زن است یا مرد؟ او را وارد بخش مردان کنم یا زنان؟ او را بدون تحصیلات واسیب پذیر رها کنم و از او بخواهم که در نیمه شب با من ملاقات کند تا کسی نفهمد که چه هیولایی به این دنیا اورده ام که نه زن است و نه مرد؟ آیا بدون اطلاعش مخفیانه به او هورمون های مردانه مخلوط شده در شیر دهم؟ بدنش را مجبور کنم که به شکل غیر طبیعی رشد کند و موی صورت بروید؟چیزی را تغییر دهم که توسط طبیعت آفریده و به من هدیه داده شده است، به چیزی که برای جامعه قابل قبول تر است؟

او مطمئناً از من انتظار پاسخ خواهد داشت و در تخیلم می توانستم خود را در یک دادگاه ببینم در حالیکه فرزندم از من سوال می کند:

ایا من خودم را افریده ام؟ ایا تقصیر من است؟ چرا با من اینگونه رفتار می کنی؟ چرا نمی توانم یک زندگی طبیعی داشته باشم؟ تحصیل کنم، بازی کنم ،دوستانی داشته باشم، مانند هر انسان عادی دیگری پذیرش شوم؟ ایا این حق را ندارم که مانند هر انسان دیگر بدون قضاوت خودم باشم.

مردم وانمود می کنند که من نامرئی ام، و هنگامیکه مجبورند مرا ببینند مرا به حاشیه می رانند تا تنها از دریچه ای که جامعه برای من در نظر گرفته است ببینند: یک مبدل پوش. تا به عنوان یک کارگر جنسی مبتلا به بیماری، الکلی و معتاد به مواد مخدر تحقیرم کنند.آنها نمی دانند که من نمی توانم شغلی پیدا کنم، مردم مرا استخدام نمی کنند، من مجبورم بدنم را بفروشم و خود را در معرض انواع خواری و ذلت قرار دهم.

نه، نمی توانید این را تصور کنید، وقتی مردم لپم را نیشگون می گیرند و بد دهنان بیمار اسکناس را جلوی من دراز می کنند تا با دندان هایم ان را بگیرم و یا اسکناس را در جاهای غیر قابل تصور قرار می دهند . بله مادر،ان موقع می نوشم، چه کار دیگری می توانم انجام دهم ؟ چگونه خود را از شرم نجات دهم؟خواهر بیماری دارم، او به عمل تطبیق جنسیت نیاز داشت. او تا حد مرگ خونریزی کرد. به من شناسنامه داده اند و جنسیت من اکس است. نام خانوادگی ندارم.

چگونه می توان با این بی رحمی کنار آمد؟ ننگ متصل به جنس سوم؛ چگونه آنها را از حاشیه به جریان اصلی بیاوریم؟ همه ما حق داریم با عزت، احترام و پذیرفته شدن زندگی کنیم.

منبع: zubeidamustafa.com