d

The Point Newsletter

    Sed ut perspiciatis unde omnis iste natus error.

    Follow Point

    Begin typing your search above and press return to search. Press Esc to cancel.
      /  فرهنگ   /  سیه‌کار

    سیه‌کار

    نویسنده: حکیم بلوچ
    ترجمه انگلیسی : فضل بلوچ

    شورای قبیله گزارش مفصلی از همه جوانب قضیه فرستاد و نتیجه گرفت که دولت خان همسر برادرش را با غریبهای در بستر پیدا کرده و هر دو را درجا به قتل رسانده است.

    دو سال پیش ساهتی با محبت خان، برادر کوچک تر دولت خان ازدواج کرده بود. شش ماه پس از ازدواج ، شوهر جوان شغلی در دبی پیدا کرد. یک و نیم سال بعد توانست مرخصی بگیرد . به خانوادهاش خبر داد که پانزدهم ماه آینده به مدت دو ماه به خانه میآید.

    چهار روز قبل از رسیدنش، برادر بزرگترش دولت خان، ساهتی را در وضعیتی رسوا کننده با مردی دیده بود و هر دو را کشته بود. از تحقیقات روشن بود که حس ناموسی قاتل برانگیخته شده بود و به همین دلیل زن برادر ومعشوقش را همانجا کشته است. شورای قبیله به اتفاق آرا آن عمل را به عنوان یک قتل ناموسی از نظر قانونی توجیه کرد و زن و مرد را به زنا متهم کرد. معاون کمیسر در حکم خود توصیه کرد که قتل ناموسی نباید به عنوان یک قتل عمد تلقی شود و دولت خان نباید به زندان فرستاده شود.

    من گزارش را به طور کامل مطالعه کردم و سپس دوباره آن را با جزئیات بررسی کردم. یکی از شاهدان در روایت خود اظهار داشت که در عصر روز حادثه معشوقه زن به روستای آنها آمد تا برای شترش علوفه بخرد. او گفت برای رسیدن به مقصد راه زیادی در پیش دارد. و نگران است که نتواند علوفهای را در مسیر پیش رو تهیه کند. دولت خان مقداری علوفه به او فروخت.

    مسافر علوفه را بر شتر خود بار کرد و قصد حرکت داشت که دولت خان از او خواست که نزد آنها بماند، زیرا نور ماه کم سو بود و ابرها نیز آسمان را پوشانده بودند. دولت خان به مرد جوان گفت : ”شب را با ما بمان و فردا صبح سفر خود را از سر بگیر.” اما مرد جوان مودبانه درخواست او را رد کرد و برخاست تا برود. دولت دوباره از او خواست که بماند و اصرار کرد که : ”خجالتی نباش. ممکن است راه خود را در تاریکی گم کنی یا طعمه حیوانات وحشی شوی.” مسافر جوان پذیرفت که شب بماند. شاهد گفت: ”بعد از صرف شام، همه به خانههایمان بازگشتیم که صبح متوجه شدیم که مهمان با همخوابی با زن برادر جوان دولت خان، خود را رو سیاه کرده است.”

    من باور نمی کردم که یک زن بتواند با یک غریبه رابطه پنهانی برقرار کند و با کسی که فقط برای مدت کوتاهی مهمان آنها است ، همبستر شود. دوباره متهم و شاهد را احضار کردم. وقتی از متهم درباره جنایت پرسیدم، پاسخ داد: ”آقا، از روزی که برادرم به خارج از کشور رفته، زن برادرم درگیر روابط نامشروع بود. زنان روستا اغلب زمزمه می کردند و از یکدیگر می پرسیدند که چرا شکم ساهتی بیرون زده است. یکی گفت که ثروت اضافی شوهرش باعث چاقی او شده . دیگری گفت که او در تمام طول روز نشخوار میکند، مثل حیوان فربه شده، و اگر وزنش اضافه شود، جای تعجب است؟ اما ما هرگز فکر نمی کردیم که او آبروی خود را می برد و خانواده را رو سیاه می کند. اگر آن شب او را با آن مرد جوان ندیده بودم و برادرم او را حامله یافته بود، چه فکری می کرد؟”

    در این گزارش نه شاهدان، نه متهمان و نه اعضای شورای عشایر اشارهای به باردار بودن ساهتی نکرده بودند. این یک موضوع جدید و مهم برای من و شورا بود و بعد جدیدی به قتل اضافه کرد. متهم می پرسید اگر برادرش همسرش را باردار می یافت چه فکری می کرد.

    گفتم: ‘’حق با شماست. یک زن زیبا و یک شتر با پستان های پر از شیر ، هیچ کدام را نباید در امانت دیگری گذاشت’’.پدر دولت که شاهد اصلی و مدافع ناموس پسرش بود، بدون اینکه از او بپرسند، گفت : ‘’آقا عروسم زن بی عفت و حیائی بود. خدا می داند چقدر و با چه کسانی خود را رو سیاه کرده بود. اگر آن شب او را با شتردار گیر نمی انداختیم، وقتی پسر بی گناهم از خارج برمیگشت، فرزند نامشروعش را به او تقدیم می کرد.دایهها به ما گفتند که ساهتی تقریبا آماده زایمان است. اگر مادر به قتل نمی رسید، بچه چند روز دیگر به دنیا می آمد. چقدر خوش شانس بودیم که از قتل یک کودک بیگناه در امان ماندیم’’

    برایم معما شده بود که چگونه ممکن است یک زن حامله که در شرف زایمان است، با غریبه ای که فقط یک شب در منزلشان می ماند، رابطه نامشروع برقرار کند. در چنین وضعیتی او حتی از همبستری با شوهرش امتناع می کرد – پس چرا با یک چوپان معاشرت کند؟ باور نمی کردم مهمان یک شبه که در تاریکی ناپدید شده پشت قتل ساهتی باشد. بنابراین پرونده را برای رسیدگی مجدد به شعبه جنایی ارسال کردم.

    اکنون دو گزارش روبرویم است. یکی گزارش مبنی بر رسیدگی مجدد به پرونده توسط شعبه جنایی و دیگری گزارش عادی یک جرم. هر دو به یک نتیجه رسیده اند. پس از بررسی مجدد و دقیق ، مشخص شد که دولت خان در غیاب برادرش با همسر جوان و زیبای برادرش رابطه نامشروع داشته و در نهایت او را باردار کرده است.

    وقتی خبر رسید که محبت خان قرار است چند روز دیگر بیاید، موجی از وحشت در دولت خان ایجاد شد. او می ترسید که وقتی محبت خان همسرش را باردار یابد، از او بپرسد که چه اتفاقی افتاده است و او تمام جزئیات را به او بگوید. و این امر برای او نوید خوبی نخواهد داشت. بنابراین برای پنهان کردن رابطه نامشروع خود، شتردار بی گناه را به دروغ متهم به زنا کرد. مهمان یک شبه و عروس و بچه ای را که در شکمش بود قربانی کرد تا در صورت امکان با خون آنها کفاره عمل شنیع خود را بدهد.

    گزارش دوم حکایت از آن دارد که محبت خان برادرش دولت خان را به قتل رساند، زیرا بدون تردید متوجه شد که دولت خان در زمان غیبت خود با همسر جوانش زنا کرده است.

    منتشر شده در سال ۲۰۰۰ میلادی

    منبع: Unheard Voices