d

The Point Newsletter

    Sed ut perspiciatis unde omnis iste natus error.

    Follow Point

    Begin typing your search above and press return to search. Press Esc to cancel.
      /  ادبیات   /  ترجمه ادبیات جهان و داستان های کودک به زبان

    ترجمه ادبیات جهان و داستان های کودک به زبان

    بلوچی بسیار محدود است. ترجمه ی داستان کبوتر و مورچه از افسانه های ازوپ تلاشیست برای معرفی ادبیات جهان به خوانندگان بلوچ.

    افسانه های ازوپ

    مورچه يک روز دانۀ سنگيني را از فاصله اي دور با هزار زحمت به لانه اش رساند. هوا گرم بود و مورچۀ کوچک خيس عرق شده بود. مورچه دانه را جلو لانه اش گذاشت و براي اينکه خنک شود و رفع تشنگي کند، به کنار آبگيري که در آن نزديکي بود رفت.

    مورچه همين که خواست آب بخورد.

    چيزي نمانده بود که خفه شود. هر چه دست و پا زد، نتوانست خودش را نجات بدهد.پايش لغزيد و در آب افتاد .


    در اين موقع کبوتري سفيد که روي شاخۀ درختي نشسته بود، متوجه مورچه شد و دلش به حال او سوخت.

    کبوتر مهربان تصميم گرفت مورچه را نجات بدهد و براي اين کار برگي از درخت کند و در آب انداخت.

    مورچه تا برگ را ديد با چابکي روي برگ نشست و با حرکت موج به کنار آبگير آمد و از خطر مرگ نجات يافت.

    در همین لحظه شکارچی کبوتر را دید و تورش را بیرون آورد تا او را بگیرد.

    هنگامی که او به سمت او می آمد، مورچه متوجه شکارچی شد و برای هشدار دادن پای او را گاز گرفت. کبوتر ناگهان پرید و شکارچی را دید و پرواز کرد.